تفاوت برنامهریزی استراتژیک بین سازمانهای بزرگ و کوچک
تعریف سازمانهای بزرگ و کوچک:
سازمانها بر اساس شاخصهای متعددی تقسیم میشوند، شاخصهایی چون حجم فعالیت، میزان درآمد، بودجه سازمانی و… .دستهبندی سازمانها در ایران بر اساس اندازه است. طبق تعریف ارائه شده از سمت مرکز آمار ایران و بانک مرکزی، سازمانهای بزرگ به آن دسته از صنایعی اطلاق میشود که تعداد کارکنان آنها از ۱۰ نفر بیشتر باشد و سازمانهای کوچک به صنایعی اطلاق میشود که تعداد کارکنان آنها کمتر از ۱۰ نفر باشد. طبق تعریف ارائه شده از وزارت صنایع و معادن این عدد با ۵۰ نفر مشخص شده است.
تفاوت برنامهریزی استراتژیک
• تفاوتهای فرایندی:
– سازمانها و صنایع بزرگ، دارای اندازهٔ بزرگ و حجم گستردهٔ حیطهٔ کاری هستند. به همین سبب فرآیند برنامهریزی استراتژیک دراین سازمانها زمانبر، پرهزینه و شامل مراحل بیشتری است. درحالی که فرآیند برنامهریزی استراتژیک در سازمانها و صنایع کوچک، به نسبت شامل مراحل و تعداد و زمان بسیار کمتری نسبت به سازمانها وصنایع بزرگتر هستند.
– به علت ازدیاد کالا، پیچیدگی مضاعف کلیه فرایندهای کاری و علیالخصوص فرآیندهای برنامهریزی استراتژیک در این سازمانهای بزرگ دیده میشود. حال آنکه در سازمانهای کوچک، فرایند برنامه ریزی استراتژیک در آنها بهمقدار قابل توجهی سادهتر و در افق زمانی کوتاهتری انجام میگردد.
– فرآیند برنامهریزی استراتژیک در سازمانهای بزرگ از رسمیت بالایی برخوردار است، حال آنکه در سازمانهای کوچک از رسمیت کمتری.
– سازمانها و صنایع بزرگ به منظور کسب برنامه استراتژیک منسجم نیازمند متخصصان و مطالعه بهنسبت زیادتری در مقایسه با سازمان و صنایع کوچکتر هستند.
• تفاوتهای محتوایی
– تعیین رسالت در سازمانهای بزرگ، باید با کمک از وسائل مختلف و متعدد، نظرات مدیران سطوح مختلف، مشتریان و… انجام شود و از تلفیق و ادغام آنها رسالت سازمان تعیین گردد. رسالت شرکت شامل وظایف در قبال ذینفعان و همچنین مشخصکنندهٔ زمینهٔ فعالیت سازمان و وضعیت آن و آیندهٔ احتمالی آن باشد. این بیانیه که از جانب مدیریت عالی تایید میشود و به داخل و خارج سازمان ابلاغ میشود. حال آنکه در سازمانهای کوچک، بیانیهٔ رسالت شرکت با نظر بنیانگذاران مشخص و تبیین میشود.
– سازمانهای بزرگ در داخل سازمان با تنوع نیروی انسانی، تجهیزات، منابع و در خارج با محیط وظیفهای و عمومی رودررو هستند. ، از این رو در آنها باید تمـام اجزا و عناصر محیطی به صورتی دقیق بررسی شود تا قوتها و ضعفهای و فرصتها و تهدیدهای مشخص گردد و دربرنامهٔ استراتژیک لحاظ شود. اما سازمانهای کوچک همین که تاثیر کلی تغییرات محیطی بر شرکت را بررسی نمایند، در برنامه درج کنند کفایت میکند.
باتوجه به تغییر و تحول روزافزون بازارهای جهانی، سازمانها جهت تداوم وجود و دستیابی به موفقیت لازم است بر اساس نیازهای سازمان خود از تنظیم برنامهای استراتژیک بهره بجویند. لازمه طراحی این برنامههای استراتژیک در قدم اول شناخت تفاوتهای بین سازمانی در زمینههای گوناگونی است.