بهطور کلی روانشناسی مدیریت به بررسی مسائل و جنبههای روانشناختی مدیریت میپردازد. مدیریت موفق با کمک از تکنیکهایی که نتیجه یافتههای روانشناسی در حوزه مدیریت است میتواند به کارآمدی و اثربخشی دست یابد.
با توجه به تمامی تعاریف متفاوت و مختلفی که در مورد روانشناسی مدیریت ارائه شده است، چکیده این تعریف شامل « روانشناسی مدیریت عبارت است از زمینه مطالعاتی معینی که در چهارچوب آن، رفتار مدیر و فرآیند رهبری از دیدگاه روانشناسی مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.» میشود. در چنین مطالعهای امکان مددجویی از یافتههای روانشناسی فراهم میگردد و با اتکار به این نظریه میتوان به تجزیه و تحلیل مسائل مدیریتی پرداخت.
مطالعات پیرامون روانشناسی مدیریت نهتنها سبب میگردد گه توانایی مدیریت، مدیر سازمان افزایش یابد و شخصیت موفق در مدیریت ساخته شود، بلکه امکان استفاده از یافتههای علمی نیازهای مربوطه را نیز امکانپذیر میسازد.
از آنجایی که نارساییهای مدیریتی نه فقط عملکرد خود سازمان را تحت تاثیر قرار داده و مختل مینماید، بلکه همچنین سبب میشود که بر اثر ناکارآمدی سازمانها و یا حتی پاشیدگی آنها تلاش های افراد بشر بهطور صحیح و اصولی پیوند نخورد و تمامی تلاشهای آدمی در راستای نیل به اهداف و سازندگی جامعه به هدر رود و سبب به هرد رفتن توان نیروی انسانی گردد.
مباحث مربوط به روانشناسی مدیریت ، شامل بررسی در حیطههای نقش محیط در سلامت کارمندان، مدیران موفق، روانشناسی سازمان، ایجاد انگیزه و راههای آن، شناسایی استعداد و توانائی کارکنان، کوچینگ و هدایت سازمان، شناخت تفاوتهای فردی و گروهی و چگونگی هدایت و جهتدهی صحیح آنها، نحوه صحیح کاربرد تشویق و تنبیه در محیط کار و… میباشد.
جملات مدیریتی ارزشمند
۱. مدیران برجسته نهتنها تفاوتهای کارکنان را میپذیرند، بلکه برای این تفاوتها سرمایهگذاری میکنند.
۲. اگر بتوانند همهٔ کارکنان یک سازمان را بهسوی یک هدف مشترک بسیج کنید، در هر رشته و در هر بازار و در برارب هر رقیبی، در هر زمانی موفق خواهید شد.
۳. به جای شغل در پی مشتری باشید. اگر انسان بتواند محصولی عرضه کند که خواهان داشته باشد، از بیکاری نجات یافته است.
۴. شرکتهایی که برای کارهای درست وقف شدهاند و برای مسئولیتهای اجتماعی خود تعهدنامهای دارند که بر اساس آن کار کنند سودآورتر از آنهایی هستند که این کارها را نمیکنند.
۵. اجرا بزرگترین مسالهٔ مطرحنشده در مدیریت امروز است و نبود آن بزرگترین مانع موفقیت و بیشتر ناکامیهایی است که به اشتباه به گردن علل دیگر انداخته میشود.
۶. بهجای پرداختن به برنامهٔ استراتژیک، به تفکر و ایدههای استراتژیک روی آورید.
۷. توان یادگیری و بهکار بستن با شتاب آموختهها، بزرگترین امتیاز رقابتی را در اختیار سازمان میگذارد.
۸. یک مشتری خوشنود، رضایتش را به ۳ نفر میگوید، اما یک مشتری ناخشنود ۲۰ نفر را باخبر میکند.
۹. نقش مدیر این است که به درون فرد نفوذ کند و هوشمندی بیهمتای او را کشف کند و به عملکرد تبدیل نماید.