تبدیل رویا به واقعیت | همه انسان ها در طول زندگی خود رویاهایی در سر می پرورانند و آرزوهایی دارند. در حقیقت با برخی از این رویاهاست که روزگار خود را سپری می کنند اما هر فرد هوشیاری به این موضوع احاطه کامل دارد که این رویا پردازی های خام به تنهایی نمی تواند جایگاه او را به خودی خود تغییر دهد. چیزی که دنیا بیشتر به آن نیاز دارد انسان های رویا پردازی هستند که یک بار برای همیشه تصمیم بگیرند که رویا پردازی تنها یادگارشان در این دنیا نباشد. رویاهای بزرگ باید با تلاش های بی انتهایی همراه شوند که خود آن نیز به ایمانی راسخ نیاز دارد.
برای تبدیل رویاها به واقعیت باید قدم هایی برداشته شود و روی هدفی خاص تمرکز کرد. برای رسیدن به آرزو و رویاها، چند راه کار عملی و منطقی وجود دارد که می تواند انسان ها را در رسیدن به اهدافش، یاری دهد. داشتن رویا و آرزو یک امر طبیعی است، آرزوی رسیدن به جایگاه خاص ممکن است در ذهن بسیاری از افراد باشد. هر فرد در هر جایگاهی که در آن قرار دارد، آرزوهایی دارد اما واقعیت این است که افراد بسیار کمی هستند که برای خواسته های خود تلاش می کنند. بسیاری از خواسته های افراد در حد همان خواسته و رویا باقی می مانند و اغلب فراموش شده و به زمان سپرده می شوند.
آیا می خواهید بهترین پزشک یک بیمارستان شوید و یا یک عکاس حرفه ای و برجسته، ماشین رویایی خود را بخرید و یا در دانشگاه دانشجویی ممتاز باشید، یک بازیگر یا خواننده مشهور شوید و یا حتی میلیاردر شوید. در هر صورت دستورالعمل موفقیت یکی است و شما نیاز دارید یک سری اصول خاص را به کار ببندید تا ببینید چگونه رویای همیشگی تان به واقعیت تبدیل خواهد شد.
اصل اول: شما می بایست بپذیرید که موجودی فوق العاده معنوی و غیر مادی هستید.
اولین گام و یا همان اصل اول برای کسب هنر آشکار کردن این است که مفهومی جدید از خود به دیگران ارائه دهید. این مفهوم جدید این است که شما قطعا یک موجود بی نظیر و روحانی هستید به گونه ای که انسان بودن برای شما فقط یک تجربه ی موقت می باشد. در واقع واژه ی “من” که انسان ها برای توصیف خود از آن استفاده می کنند همان کالبد بدنی که همه ی ما اصرار داریم در آن بمانیم نیست بلکه منظور از این واژه همان حقیقتی است که از گذشته های دور تا به حال نیز درباره آن صحبت می کردند. پس “من” صرفا آن قالب فیزیکی که آن را اشغال کرده ایم و با آن به هر کجا می رویم نیست بلکه بالاترین سطح از خود است که غیر قابل تغییر و پایدار است.
اصل دوم: ناظر افکار خود باشید.
یکی از مهم ترین مواردی که باعث می شود بین انسان ها تمایز ایجاد شود افکار آن ها می باشد. در حقیقت شما به آن چیزی خواهید رسید که به آن فکر می کنید. برای مثال اگر قصد داشته باشید فردی بخشنده باشید در مورد بخشش فکر کنید مطمئن باشید که جهان هستی این زمینه را برای شما فراهم خواهد کرد . درصورتی که درباره ی چیزهایی که هنوز به آن ها نرسیده اید تفکر کنید همان را جذب خواهید کرد. اگر تمایل دارید که آرزوهای خود را آشکار کنید باید در نظاره کردن احساسات و افکار خود مهارت کسب کنید و خود را با آن ها هماهنگ کنید زیرا این افکار و عواطف شما هستند که به واقعیت تبدیل می شوند. پس در عین حال که در طرز تفکر خود ماهرانه عمل می کنید، محتاطانه نیز رفتار کنید چرا که واقعیت ها شما را می سازند.
اصل سوم: تصورات خود را از بند محدودیت های زندگی رها کنید.
هرگز اجازه ندهید که شرایط کنونی زندگیتان بر خیالات و تصورات شما تاثیر بگذارد و درگیر یکدیگر شوند. شما می بایست طوری رفتار کنید شرایط زندگیتان موجب نشود که تصورات و خیالاتتان مورد فشار و محدودیت قرار بگیرند. این را به یاد داشته باشید که شما به همان نقطه ای می رسید که به آن معتقد هستید. اگر شما فردی شکست خورده هستید و تمایل دارید که در زندگی یا کار خود پیشرفت کنید و یک آشکار کننده باشید، باید افکار و ذهنیت خود را در مورد خودتان که موجب شده تا به این نقطه از زندگی دچار شکست شوید را تغییر دهید. هم چنین شما باید یک سری از اعتقادات که ناشی از ضعف احساسات هستند را از بین ببرید اعتقاداتی مانند: این قسمت من بوده، تا بوده همین بوده، من کاره ای نیستم، این سرنوشت من است و … . این افکار نابود کننده هستند و شخصیت شما را لکه دار می کنند.
اصل چهارم: در ذهن خود آرزویتان را انجام شده بدانید.
اگر می خواهید به سرعت به رویاها و خواسته های خود برسید در تصورات خود به گونه ای به آرزوهای خود بنگرید که گویی آن ها برآورده شده اند. شما باید احساساتتان را طوری تجربه کنید که دوست دارید.
اصل پنجم : به قدرت معنوی وجود خود ایمان داشته باشید.
جالب است بدانید این که انسان ها موجودات نامحدودی هستند که هر لحظه اراده کنند، قدرت الهی را در دسترس دارند. باور داشته باشید که اگر سخت تلاش کنید قادر هستید به خود ثابت کنید که توانایی رسیدن به هر چیزی که فکر می کنید را دارا هستید. باور کنید در فضای محرمانه و در پشت چشمان شما دنیایی نهفته است که می توانید برای رقم زدن سرنوشت خود آن را به چالش بکشید. یکی از اصولی که در این اصل جا دارد این است که هیچگاه به شما رویایی بدون قدرت آشکار کردن آن داده نمی شود.
اصل ششم: به نظرات افراد دیگر وابسته نباشید.
به توانایی های خود تکیه کنید و از برخی نظرات افراد دیگر مستقل بمانید و برای رسیدن مجدد به هر چیزی که فکر می کنید قبلا در زندگی خود از دست داده اید، ثابت قدم بمانید. زمانی که برای تصمیم گیری چیزی که قرار است سرنوشت شما باشد به خودتان اعتماد داشته باشید هیچگاه به هیچ عامل بیرونی اجازه نخواهید داد که در شما نفوذ کند و باعث دلسردی شما شود. باید گفت آن چه که واقعیت شما را می سازد آرزوی شما به اشتیاق شدید است که با خیال شما ترکیب شده است. با این طرز تفکر هیچ عامل تحریک کننده یا عقیده ای که منبع بیرون از شما داشته باشد نمی تواند تصورات درونی شما را بر هم زند.
اصل هفتم: هویتتان را از نو بسازید.
تا به این جای مطلب کاملا به این موضوع رسیدیم، این افکار شما هستند که مشخص می کنند شما صاحب چه چیزی شوید. شما صاحب آن چیزی می شوید که به آن فکر می کنید. تمامی کمبود های زندگی خود را بررسی کرده و پس از آن تصمیم بگیرید که کدام را دوست دارید جبران کنید. این موضوع را به خود یاد آوری کنید که “من با افکار، شرایط، اعتقادات و اعمالم تمام آن ها را درست خواهم کرد.” دقیقا مانند بررسی لیست تعدادی محصول، به سرعت چیزهای مورد علاقه در زندگیتان را بررسی نمایید، به جای این که مدام به خود بگویید که: “من این گونه نیستم، کاش من این گونه نبودم” بهتر است دست به کار شوید.
اصل هشتم: صبور باشید و شک را از خود دور کنید.
درصورتی که این باور را در خود پرورش داده اید که انجام هر کاری برای شما مشکل است، احتمالا شما در زندگی ای قرار گرفته اید که خیال و تصوراتتان، تنها نقش یک خدمتکار را برای استعداد های شما بازی می کنند. این در حالیست که برای محقق کردن آرزوها باید صبور بود. سعی کنید صبر را در خودتان گسترش و سرعت کارکرد خیال را در خود افزایش دهید. هنگامی که با تکیه بر ایمان خود تمام شک ها را کنار می زنید دیگر هیچ قدرتی قوی تر از شما در این دنیا باقی نمی ماند. اگر شما با خلوص نیت هنر آشکار کردن را در خودتان می بینید، به این امر می رسید که می توانید سرعت تغییر اتفاقات را در زندگی تان در دست گرفته و سکان سرنوشت خود را به دست خود بسپارید.
هنری دیوید ثورو( Henry David Thoreau – فیلسوف، نویسنده، شاعر آمریکایی) در این باره می گوید: “موفقیت های غیر منتظره در زمان های عادی زندگی شما اتفاق میافتند.” هم چنین او اعتقاد داشت که: “بنا بر قانون خلق مشترک ، جهان هستی با شما هم پیمان می شود تا آرزوهای شما را به واقعیت تبدیل کند.” زمانی که به خودتان اعتماد می کنید و راهی را انتخاب می کنید دیگر برای به وجود آمدن مشکلات دنبال مقصر نمی گردید، بالعکس خودتان با گرفتن یک تصمیم درست در ارائه ی راه حل برای مشکل به وجود آمده سعی خواهید کرد.
اصل نهم: بین خودتان و احساسی که از آرزوی محقق شده به وجود می آید هماهنگی ایجاد کنید.
زمانی که همه شک ها را در دل کنار زدید، تصور کنید که رویای شما انجام شده است. این کار را هم از لحاظ روحی و هم جسمی انجام دهید ، پس از آن ببینید که تصور کردن آرزوی انجام شده چه احساسی به شما می دهد. آیا به نظر شما آن رویا طبیعی است؟ آیا احساسی که از آن به شما دست داد همان احساسی است که به دنبالش بودید؟ با ارتباط برقرار کردن با احساساتی که به شما دست داد در حقیقت واقعیت را مجسم کنید و به تصورات خود اجازه دهید تا رویاهای شما را بسازند.
جالب است که آلبرت انیشتن به این موضوع نگاه زیرکانه ای دارد. او معتقد است: “منطق، شما را از نقطه الف به نقطه ب خواهد برد اما تصورات قادرند شما را به هر جایی برسانند. منطقتان که شما آن را به عنوان حقیقت شناخته اید شما را تنها به نقطه ب می رساند.” حال بهتر است که برای تصورات خود یک برنامه مجدد طرح کنید تا بتواند شما را با خود به هر جایی ببرد. بستگی به شهامت شما دارد که تا چه سطح بتوانید رویا پردازی کنید.
اصل دهم: بررسی کنید که رویای شما تا چه اندازه طبیعی است.
ممکن است که رویای شما با گذشت زمان به واقعیت تبدیل شود اما طبیعی بودن آن با زمان ارتباط مستقیم دارد. هر اندازه که رویای شما نسبت به عالم واقعی، طبیعی تر باشد باعث می شود که شما سریع تر در زندگی به آن برسید. در مقابل آن، هر چقدر که آرزوی شما غیر طبیعی به نظر برسد زمان طولانی تری برای تحقق آن نیاز است اما این نکته مهم است که می توانید با اصرار بر تصورات خود آن را به واقعیت نزدیک کنید.
برای مثال اگر رویای حرفه ای شدن در بازی والیبال برای شما یک آرزوی سوخته است می توانید از خود بپرسید که بازی کردن در حیاط مدرسه برای شما طبیعی است یا بازی کردن در یک سطح حرفه ای ؟ اگر بازی کردن در سطح المپیک به نظر شما غیر طبیعی آمد با اصرار در تصورات خود در آن زمینه قادر خواهید بود که آن رویا را به واقعیت برسانید، تا جایی به این تصور ادامه دهید که بازیکن حرفه ای شدن به نظر شما طبیعی به نظر برسد و در کنار آن تصورات خود را با تجربه آن هماهنگ کنید تا روزی برسد که بازیکنی موفق شوید.
اصل یازدهم: خیالات خود را به عبارات تاکیدی تعبیر نمایید.
زمانی که یک خیال را در تصورات خود می پرورانید اجازه ندهید که در انتهای آن اظهار عقیده، یک علامت سوال قرار بگیرد. در واقع اجازه دهید تا عبارت های ذهنی شما با علامت تعجب دستوری پایان یابد . به عنوان مثال “من این آرزو را به واقعیت می رسانم !” ؛ اگر شما در تصورات خود با این گونه از عقاید زندگی می کنید پنداشته اید که احساسات وجودی شما توسط رویاهایتان قدرت محقق شدن پیدا می کنند، گفتن این جمله کار چندان سختی نیست . با تکیه بر تصورات خود اعتماد به خود را همچنان حفظ کنید تا فرضیه های شما به واقعیت تبدیل شوند.
اصل دوازدهم: واقعیت را با عشق انتخاب کنید.
درصورتی که از روی خودخواهی قصد دارید که به شخصی ضرر برسانید، این امر نشان می دهد که شما در گذشته به سر می برید. افرادی که در گذشته به سر می برند به دنبال احساسات برتر هستند، همیشه دوست دارند بهتر از دیگران باشند، بر دیگران غلبه کنند و… . شما باید خود را موجودی فرض کنید که دوست دارد با عشق به هر چیزی برسد. سعی کنید انتخاب های زندگی شما براساس معیار عشق و محبت باشد.
اصل سیزدهم: در زندگی به داشته های خود بیشتر دقت کنید.
زمانی که به این نتیجه رسیدید که واقعا نیازی نیست هر چیزی را تا حد کمال داشته باشید، آن موقع به داشته های خود قانع می شوید. همین حالا می توانید امتحان کنید و برای تمام داشته های خود در زندگی شکرگزار خداوند باشید و قدر آن ها را بدانید. اما شما می بایست بیشتر از چیزی که هستید باشید؛ قدرت خلاقیت شما یک توانایی بارز برای تبدیل انرژی افکار شما به شکل واقعی آن هاست. از این فرآیند چیزی که بدست خواهد آمد قدرت آشکار کردن است. در حقیقت آشکار کردن مانند تجارت بدون سرمایه است. به عبارتی شما می توانید چیزی را از هیچ بدست آورید. شما با این کار به دنبال یک وجه دیگر از خودتان خواهید بود.